در اواخر دهه‎ی هشتاد میلادی ‎همان روز که دیوار برلین سقوط می‎کند ، نیکو یک پسربچه‎ی دوازده ساله است که علاقه‎مند به فیلمبرداری می‎باشد و به همراه مادرش زندگی می‎کند. یک شب ، زمانی که یک طوفان هفتاد و دو ساعته شروع می‎شود ، نیکو یک اتفاق عجیب را از طریق پنجره‎ی خانه‎ی همسایه‎اش ، آنجل پریتو تماشا می‎کند و…

این فیلم داستان دختری جوان به نام لین (اولیویا کوک) را روایت میکند که به تازگی بهترین دوست صمیمی اش دبی (شلی هنینگ) را به دلایل نامعلومی از دست داده است، لین متوجه می شود که در اتاقی که دبی مرده است، یک لوح عتیقه ی احضار روح وجود ندارد و سپس متوجه می شود که او در حال انجام کارهای خاصی پیرامون احضار ارواح بوده است. اکنون لین تصمیم می گیرد که با کمک دوستانش روح دبی را احضار کنند و علت مرگش را از او بپرسند …

یک زوج جوان آمریکایی، «تام» و «آنا» که بدهی زیادی دارند، رویای خود را که داشتن خانه و تشکیل خانواده ای خوشبخت می باشد را در خطر می بینند، در این بین آنها متوجه می شوند که مستاجر آپارتمان طبقه ی زیر آنها به قتل رسیده است و در صحنه جرم ۴۰۰,۰۰۰ دلار را می ربایند. اگرچه آنها در ابتدا برای برداشتن پول و خاتمه دادن به بدهی های خود مردد هستند، اما تام و آنا تصمیم می گیرند که بی سر و صدا این کار را انجام دهند؛ اما زمانی که آنها شروع به خرج کردن پول می کنند و گمان دارند همه چیز تمام شده است، دزدی که در ابتدا برای سرقت آمده بود و پس از قتل مستاجر ناکام از بدست آوردن پول گریخته بود، برای بازستاندن پول برمی گردد و این آغاز یک اتفاق شوم برای آدمهای خوب این ماجراست و…

داستان به دنبال H، یک شخصیت سرد و مرموز است که در یک شرکت حمل و نقل پول کار می کند و مسئول انتقال هفتگی صدها میلیون دلار به لس آنجلس است...